نام برند مجموعه ای قدرتمند از ویژگی ها را به ذهن می آورند، ویژگی هایی منفی یا مثبت. برند: یک تصویر عمومیِ مشخص، قدرتمند و متقاعد کننده؛
این تعریف اصلی یک برند است. برند شما باید به گونه ای طراحی شود که دو جز حیاتی از اطلاعات را به بازار هدف شما برساند: ۱- آنچه هستید ۲- آنچه تخصص شماست
برند شما یک تصویر ذهنی است که وقتی دیگران به شما فکر می کنند، آن را تجسم می کنند. این تصویر ذهنی، نشان دهندهی ارزش ها، شخصیت و ویژگی های خاصی است که شما را در بین رقبایتان منحصر به فرد نشان می دهد. فرایند ساخت برند
برایان آیزنبرگ، موسس شرکت مشاورهی بازاریابی future now و نویسنده کتاب فراخوان این مطلب را با این جمله شفاف سازی کرده است:
مردم تلاش می کنند تصمیمشان برای خرید یک چیز را با استدلال عقلی و واقعیت ها توجیه کنند. اما در حقیقت با احساسات خود تصمیم به خرید می گیرند. ما با افرادی کار می کنیم که احساس می کنیم با آنها راحتیم.
این چه ربطی به ساخت برند دارد؟ از همه نظر. چه خوشتان بیاید، چه نیاید، مردم به واسطهی دلایل احساسی مشابه که آنها را به سمت خرید یک نوع ماشین خاص می کشاند، شما را برای کار انتخاب خواهند
کرد. آنها ممکن است با سند قراردادن تجربه، موقعیت و تحصیلات شما تصمیم خود را توجیه کنند؛ و در واقع، شاید برای این که مشتری یا مراجع به شما باشند، این دلایل را به عنوان آخرین مرحله ی تصمیم گیری در ذهن خود نگه دارند.
اما آنچه آنها را به داخل دفتر شما می کشاند تا چیز بیشتری دربارهی شما به دست آورند، احساسی است که نسبت به شما دارند. احساس باعث میشود ایده ها به یک عامل هدایت کننده تبدیل شوند. رسیدن به بهترین نتیجه و حفظ آن:
بیایید روراست باشیم. شما به این دلیل در حرفه تان مشغول به فعالیت هستید که به مردم کمک کنید و بتوانید از نظر احساسی و ذهنی، انگیزه به دست آورید؛ اما در عین حال می خواهید زندگی فوق العاده ای نیز برای خود بسازید.
اگر می توانستید، دوست داشتید با انجام دادن کاری که به آن علاقه دارید، پولدار شوید یا دست کم سبک زندگی راحتی داشته باشید تا در واقع بتوانید بدون صرف ۸۰ ساعت در هفته در محل کار خود، از آن لذت ببرید.
و اما آخرین بخش سازنده ی دی ان ای یک برند این است که به خوبی بدانید با ساختن برند چگونه می توان به نتیجه ی دلخواه رسید. اگر نمی خواهید در زمانی کم، از برند خود پول زیادی به دست آورید، پس چرا وقت و پولتان را صرف می کنید تا آن را بسازید و حفظ نمایید؟
ویژگی های کلی که مخصوص یک برند موفق است شامل شناخت مصرف کنندگان منحصر بفرد بودن انگیزه و اشتیاق ثبات و پایداری ایجاد فضای رقابتی شناخته شدن مدیریت صحیح میباشد. ۱-شناخت مصرف کنندگان: یک برند خوب از مصرف کنندگان و بازار هدف شناخت کافی دارد و نحوه ی ارتباط با مصرف کنندگان و شناخت آنها را میداند. هر برندی یکسری مشتریان دائمی و همیشگی دارد بنابراین حفظ و نگه داری این مشتریان هم از دیگر اهداف برندهای موفق است. تلاش برای شناخت مصرف کننده و برطرف کردن نیازهای آنها در تولید یک محصول خوب از ویژگی های یک برند موفق است.
۲-منحصر بفرد بودن:
داشتن یک برند یعنی ایجاد یک نام تجاری منحصر بفرد و متفاوت از دیگر برندها مثلا برند اپل یک برند شناخته شده در سر تا سر جهان است که با تولید محصولاتی با خلاقیت بالا منحصر بفرد است. برای منحصر بفرد بودن باید خدماتی را ارئه دهید که در عین جذابیت برای مصرف کننده دارای یک ویژگی خوب، متفاوت و جدید باشد.
۳-انگیزه و اشتیاق: شاید بتوان بدون انگیزه و اشتیاق کافی یک برند را برای مدت کوتاهی ایجاد کرد اما گسترش و پیشرفت این برند بدون انگیزه ی کافی امکان پذیر نیست. مثلا اگر افراد موفقی مثل استیو جابز را در نظر بگیرید آنچه که باعث موفقیت روز افزون وی شده بود انگیزه و علاقه ای بود که به برند و تجارت خود داشت.
۴-ثبات و پایداری در کیفیت: پایداری در کیفیت، محصولات و خدماتی که ارائه میدهیم باعث میشود که مشتریان دائمی افزایش یابند. وقتی که یک مشتری به شرکت یا برند شما مراجعه میکند تا محصولات مورد نظرش را خریداری کند اگر کیفیت و مرغوبیت همیشگی را در کالای مورد نظر نبیند قطعا برند دیگری را برای خرید انتخاب خواهد نمود. بنابراین چون فضای رقابتی بین برندها وجود دارد هر چقدر که این کیفیت دائمی و همیشگی باشد مشتریان بیشتری هم وجود خواهند داشت.
۵-ایجاد فضای رقابتی داخلی یک برند خوب باید دارای یک تیم کاری فعال باشد که ویژگی اصلی این تیم ایجاد فضای رقابتی و بهبود خدمات یک برند نسبت به دیگر برندها است. یک برند خوب هیچ گاه در انتظار رسیدن مشتریان نیست بلکه خود به دنبال مشتریان رفته و از راه های مختلفی که در بازاریابی وجود دارد برای جذب مشتری تلاش میکند. یک برند خوب تلاش میکند تا چیزی بیش از آنچه که مشتریان انتظار دارند را در اختیارشان قرار دهد.
۶-شناخته شدن: شناخته شدن یک برند زمانی است که این نام تجاری از راه های مختلف برای شناساندن خود به مشتریان استفاده میکند. معمولا برندهای بزرگ شناخته شده هستند چون این برندها به دلیل محبوبیت، قدمت و داشتن محصولات خوب تقریبا برای تمام مشتریان شناخته شده هستند. این برندها از تبلیغات فراوان استفاده میکنند حتی خیلی از آنها برندهای بین المللی هستند.
۷-مدیریت صحیح: در پس هر بند موفقی یک مدیریت صحیح وجود دارد یک برند موفق از ابتدا استراتژی ها و تکنیک ها نوین برای مدیریت تیم کاری خود استفاده میکند. مدیریت خوب باید با ایجاد یک تیم کاری موفق بتواند به اهدافش رسیده و در راه کسب موفقیت قدم بردارد.
۸. حواسمان به نحوهی انجام کارمان باشد
نباید از یاد ببریم که نحوهی انجام کارها اغلب به اندازهی خود کارها اهمیت دارد. آیا مختصر و مفید صحبت میکنیم؟ آیا بر نگاه خود مدیریت داریم و میتوانیم توجه دیگران را به خود جلب کنیم؟ آیا هوش تدبیری بالایی داریم؟
۹.شبکه بازاریابی خود را ایجاد و آن را مدیریت کنیم.
بازاریابی نه فرایندی مقطعی بلکه روندی مادامالعمر و مستمر است. دوستان، همکاران، مشتریان و مراجعین ما میتوانند یک ابزار بازاریابی برای برندمان باشند. آنچه دربارهی ما گفته میشود، نشانگر ارزش برند ما است.
۱۰. معماری اقناع و چگونگی اثرگذاری را بیاموزیم
هوشمندانه از توانمندیهای شخصی، و نیز جایگاه و نقش خود و شبکه ارتباطاتمان در جهت اثرگذاری بر دیگران استفاده کنیم، در غیر اینصورت به عنوان فردی قابلاعتماد و ارزشمند در ذهن دیگران نخواهیم بود. برندهای شخصی معتبر، از قدرت نفوذ برخوردار بوده و کلامشان برش دارد.
۱۱.از بازخورد دیگران استقبال کنیم
ارزیابی و رصد مداوم ارزش برند، وظیفهای حیاتی است. اینکار را میتوان به کمک روشهای علمی و مدون نظیر روش بازخورد 360 درجه و یا به شکل غیررسمی و طرح سؤال از افراد و همراهان صادق خود انجام داد.
بنابراین نظرات سازنده در خصوص عملکرد خود را جویا شویم. بهعلاوه یک راه کمتر متداول هم وجود دارد، و آن مراجعه به مراکز معتبر استعدادشناسی و نیز انجام مصاحبههای شغلی است. البته این به معنای تغییر شغل نیست، بلکه مصاحبههای شغلی میتوانند جایگاه و ارزش بازار یک برند شخصی را مشخص کنند.
۱۲.ارزیابی دوباره و کنترل مستمر
عواملی را که موجب انگیزشمان میشود بررسی کنیم. همچنین این عوامل را مورد بازبینی و کنترل دورهای قرار دهیم:
تعریف شخصی ما از موفقیت چیست؟ نیازهای کنونی ما برای ارتقای ارزش خود در بازار کدام است؟ و…
بنابراین با ذهنیتی استراتژیک، چشمانداز و اهداف خود را روی کاغذ بیاورید و تاکتیکهای اصلی برای دستیابی به این اهداف را ترسیم و به شکل مستمر و به فراخور شرایط موجود بازبینی کنید. نظر شما در خصوص برندهای شخصی چیست؟ آیا برندهای شخصی میتوانند به موفقیت شخصی و حرفهای افراد کمک کنند؟
۱۳.یک شعار جذاب بسازید علاوه بر یک نام خوب، تلاش کنید یک شعار جذاب نیز برای کسب و کار خود انتخاب کنید که همه چیز را در مورد برند شما بازگو کند. این شعار باید با استفاده از حداقل کلمات و با تکیه بر روح و ارزشهای برند شما ساخته شود.
در عین حال، باید جذاب، تاثیرگذار و به یادماندنی نیز باشد. اگرچه همه کسب و کارها دارای شعار نیستند؛ اما شعار به عنوان یک جز کوچک از برند شما، به مردم کمک میکند تا با کسب و کار شما ارتباط بهتری برقرار نمایند. ۱۴. نوع دیدگاه خود نسبت به حرفه یا شغلمان را تغییر دهیم
خود را نه به عنوان یک کارمند، بلکه به عنوان یک دارایی در نظر بگیریم. عناوین و سمتهای شغلی را از یاد ببریم. از خود بپرسیم که : “من چه کارهای ارزشآفرینی انجام میدهم؟” و چه چیزهایی مایه مباهات و افتخارم است؟”
۱۵. عوامل وفاداری خود را ارزیابی مجدد کنیم
ابتدا به خود وفادار باشیم و بعد به تیم و یا شغل، مشتریان و سازمان خود وفادار باشیم. وفاداری به خود، مقدمه وفاداری و تعهد به مسیر شغلی است و جایگاه فرد را در مختصات برند ارتقا میدهد.
۱۶.با خود صادق باشیم
صداقت، سرمایه اصلی حرفهایها است. بنابراین دربارهی خود و ویژگیهایتان صداقت به خرج دهید، اگر خود را صادقانه بشناسیم، میتوانیم برندی قدرتمند و پرجاذبه برای خود بسازیم.
۱۷.از بزرگان بیاموزیم
چشم و گوش خود را برای یادگرفتن مداوم باز نگه داریم، چرا که یادگیری توانایی مواجه شدن با شرایط مختلف را ارتقا میدهد. معلمان بسیاری در محیط اطراف ما وجود دارند.